امتیاز کاربران
چگونگی شروع و تداوم مبارزات سیاسی مرحوم حیدری و تشکیل گروه نظامی والعصر
آغاز طلبگی و آشنایی با خط امام (ره)
در سال 1344وارد حوزه علميه مشهد شدم و بخاطر آشنائي و ارتباط با استاد محمدرضا حکيمي(نويسنده معروف)با امام و مبارزات امام آشنا شدم . در آن هنگام حضرت امام را تبعيد کرده بودند . شبها در دارالحجه حرم مطهر دعای توسل وکميل توسط تعدادي از طلاب جوان برگزار مي شد من هم شرکت مي کردم ولي طولي نکشيد که توسط ساواک تعطيل شد و گردانندگان دستگير شدند و مبارزه به رکود گرائيد. در اين هنگام هر گاه اعلاميه از سوي امام صادر مي شدتکثير ميکردم.
در جريان جشن هاي 2500ساله با لباس مبدل مرتباًهرشب اعلاميه امام را پخش مي کردم. براي توزيع اعلاميه امام و رساله معظم له تلاش مي کردم.
چند سفر به تهران –قم و زابل به دستور نماينده امام درخراسان داشتم که ماموريت های سری بود .
سخنرانی در مشهد ، طبس و بشرویه
در جريان تشکيل حزب رستاخيز مرتباً اعلاميه امام را پخش کردم .از جمله کارهاي من سخنراني در طبس – مشهد و بشرويه عليه رژيم بود که در اين رابطه بارها دستگير شدم. اولين دستگيري در سال 1350بود که نهايتا در دادگاه نظامي تبرئه شدم . در سال 1353با چند نفر از دوستان من جمله شهيد موسوي قوچاني ،هادي کاملان ، علي صبوري اقدام به تشکيل گروه والعصر نموديم که اول کار سياسي بود و بعد وارد مرحله نظامي شد و چند اسلحه تهيه شد البته اقدامي صورت نگرفت و در شهريور 1354گروه کشف و دستگير شدند قبل از آن هم در سال 51 با شهيدموسوي قوچاني وحسين غزالي و آقاي محرابي گروه طلاب جوان را تشکيل داديم که دوکارانجام داد يم که يکي ضبط وسائل که براي چراغاني جشن 2500ساله به مدرسه آورده بودند و يکي هم آتش زدن دفتر مدرسه نواب و حوزه در شهريور سال 1354که براي بار دوم دستگير شدم و نهايتادر دادگاه نظامي به دو سال حبس محکوم گرديدم .پس از 25ماه آزاد شدم.
در جريان شهادت حاج آقا مصطفی و حوادث قم در طبس سخنراني کردم و براي بار سوم دستگير شدم ولي پس از يک روز آزاد شدم.
در جريان اربعين شهداي تبريز بعد از يک سخنراني مجدداًدر طبس دستگير شدم ولي بخاطر تظاهرات مردم آزاد شدم.
در مهر 57چند نظاهرات با شکوه در طبس تشکيل دادم و عموما در تظاهرات خودم سخنراني مي نمودم .
درمبارزات و تظاهرات ميليوني مردم مشهد شرکت مي نمودم و شبها پس از برنامه تکبير براي مردم سخنراني مي نمودم و اين برنامه تا پيروزي انقلاب اسلامي ادامه داشت.
قبول مسوولیت فرماندهی کمیته انقلاب اسلامی طبس
پس از پيروزي انقلاب اسلامي در 5 اسفند 1357از سوي حضرت آيت الله واعظ طبسي بعنوان رئيس و فرمانده کميته انقلاب اسلامي طبس منصوب و به طبس رفتم ضمنا در سال 1357من بعنوان اولين مسئول پرداخت شهريه امام از سوي آيت الله خامنه ای شدم.
آشناکردن جوانان با خط فکری گروهکهای منحرف و تلاش برای رسوایی آنان
درخصوص گروهکهاي منحرف در زندان با سران گروهک منافقين و فدائيان خلق و حزب توده آشنا شدم مواضع گروهک فدائيان خلق و حزب توده از قبل برايم روشن بود ولي در زندان با مواضع انحرافي منافقين آشنا شدم و با آنها بحث ها کردم .پس از آزادي از زندان آنچه را برخود کرده بودم با حضرت آيت الله خامنه اي در ميان گذاشتم و در طول مبارزات جوانان را متوجه انحراف اين گروهک نمودم.
پس از پيروزي انقلاب در کنار ساير برنامه ها به مبارزه با اين گروهک پرداختم و عليه آنها افشاگري کردم و خواستار بحث آزاد با آنها شدم که يکبار هم در سال 1359با آنها بحث کردم و نهايتاً درسال 1360بعد از اعمال جنايتکارانه آنها و تصميم نظام به برخورد با آنها و با توجه به اينکه فرمانده کميته انقلاب اسلامي بودم موفق شدم تعداد زيادي از اعضا وسمپاطهای آنها را دستگير نمايم که تعدادی به حبس هاي طويل المدت و بعضا اعدام محکوم شدند.
حضور در جبهه و ارسال کمک به رزمندگان اسلام
در طول جنگ تحميلي چهار بار به جبهه رفتم و حدود چهار ماه جبهه بودم. در طول جنگ تحميلي کمکهاي مردمي را جمع آوري و به جبهه بردم که بالغ به چند ميليون تومان بود همچنين تعداد هشت دستگاه اتومبيل وانت خريداري و به جبهه دادم از محل کمکهاي مردمي پس ازارتحال جانسوز امام کمافي السابق در خدمت انقلاب و اسلام بودم و هميشه با استفاده از رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت الله العظمي خامنه اي بحمدالله در خط ولايت حرکت کردم و از خداوند مي خواهم تا آخر مرا ثابت قدم بدارد.
پرداخت شهریه حضرت امام در قبل از انقلاب در مشهد
ضمنا در سال 1357که تصميم گرفته شد شهريه حضرت امام در مشهد داده شود من مسئوليتش را بعهده گرفتم و تا پيروزي انقلاب اسلامي به عهده داشتم و همچنين پس از پيروزي انقلاب اسلامي که به طبس رفتم علاوه بر مسئوليت کميته مسئوليئت دفتر حضرت امام و حضرت آيت ا... واعظ طبسي برعهده داشتم.
توضیحات:اصل این خاطره در مرکز اسناد انقلاب اسلامی موجود می باشد.
